گر جهان فتنه گیرد از چپ و راست
و آتش و صعقه پیش و پس باشد
تو پریشان نکرده ای کس را
چه پریشانیت ز کس باشد؟
خونیان را بود ز شحنه هراس
شبروان را غم از عسس باشد
راستی پیشه گیر و ایمن باش
که رهانندهٔ تو بس باشد